-
رمزگشایی از یک واو در قرآن کریم
شنبه 25 فروردین 1403 10:45
*رمزگشایی از یک واو در قرآن کریم:* در آیه ۴۶ سوره آل عمران در رابطه با عیسی مسیح (ع) داریم: «وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ» (آل عمران/٤٦) و با مردم در گاهواره و در کهنسالی سخن می گوید و از صالحان می باشد. و در آیه ۱۱۰ سوره مائده داریم: «إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ...
-
غنچه ی نشکفته
جمعه 4 فروردین 1402 19:58
*«غنچه ی نشکفته» در غَفلت از ثنای گلی بودم کز عطر او دو دایره مشحون است. زان غنچه ای که تاب نیاوردند تا بشکفد، حکایت مکنون است. بر شاخه ای لطیف که بشکستند پهلوی او گواه شبیخون است. دانم که صرفه ای نبرند اینان این کوثر ولایت زیتون۱ است. صرّافنا! لِمَ سُمیَت زهرا؟ ضرب الوحیده ای که همایون است۲ می دانم آنکه فاطمه ریحانه...
-
حسرت معبد
پنجشنبه 6 بهمن 1401 23:59
با کسب اجازه از محضر استاد علی اکبر جعفری، نام این سروده ایشان را حسرت معبد می گذارم و با افتخار سروده «چکاوک» را در پاسخ این سروده آن نازنین تقدیم می کنم. *«حسرت معبد»* خوشا سی سال پیش و آن زمانه که عشق و شور بودی در میانه کلاس درس، معبد بود هر روز نیایش با لبان پر فسانه خوشا آن روزگاران گذشته شقایق بود و آواز و...
-
نگین گلپایگان
چهارشنبه 5 بهمن 1401 10:59
پاسخ به سروده ی خاطره خطیر زندگیم، عاشق ترین معلمی که افتخار درک محضرش را داشته ام، جناب استاد علی اکبر جعفری با کسب اجازه از محضر جناب استاد، با اندکی دخل و تصرف به نام خدا سلام امروز بیستم شهریور ماه هنگام پیاده روی در بلوار امام رضا (ع)، آخرین پرتوهای خورشید بر درختان سرسبز کناره های این گذرگاه می تابید و مناظری...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 بهمن 1401 16:29
*«عینک دودی»* چندگاهی است تو را رهزن دین می بینم روی پیشانی تو آنهمه چین می بینم آسمان تو در اندیشه ی ما آبی بود لیک امروز غباری و غمین می بینم رنگها در بر چشمان تو از نیرنگ است پشت دیوار، کمان دار کمین می بینم نکند پیروی از بوق شیاطین کردی که تو را با زغن باغ قرین می بینم. عینک دودی تو داده ی دجالان است خر دجّال به...
-
جهاد تبیین
سهشنبه 15 آذر 1401 09:21
*«جهاد تبیین»* سلام ما به تو ای اسوة النسـا! زینب! خبـــرگزار شهیـــدان کربــلا! زینب! به کارزار سخن کار شــــام کردی زار چنان که آتشی افتد به خِرمنی از خار خطابه ی تو در آن بزمگاه شیطانی ز رزم بود فراتر، فضاست طوفانی! مگر علی است دوباره پدید آمده است؟! که با فصاحت و قول سَدید آمده است؟! مگر امیر کلام است خطبه می...
-
«ذبح عظیم
چهارشنبه 4 آبان 1401 05:59
*«ذبح عظیم»* گر بگردید در زمین و زمان و بکاوید با تمام توان سنجه ها آورید از هر سان و بسنجید با دقایق آن قصه ی عاشقان نامی را باز خوانید از زبان بِهان از نظامی به خسرو و شیرین یا ز جامیّ و در بهارستان نیست عشقی چو شاهکار حسین زانکه تاریخ از اوست در هیجان قصّه ی کوهکن کهن گردد هست ذبح عظیم در فوران عاشقی را حسین معنا...
-
نقدد آرای عبدالعلی بازرگان در مورد امر به معروف و نهی از منکر
شنبه 25 تیر 1401 13:21
نقدد آرای عبدالعلی بازرگان در مورد امر به معروف و نهی از منکر )جناب عبدالعلی بازرگان فرزند مرحوم مهندس مهدی بازرگان می باشند.( * نقد مدعای اول: مضمون سخن ایشان در معنی معروف و منکر این است که معروف آن است که عرف جامعه آن را به نیکی بشناسد و منکر آن است که عرف جامعه آن را بد بداند.* قبل از چیز بگوییم که امر به معروف و...
-
صدای پای معلم
دوشنبه 12 اردیبهشت 1401 14:53
* صدای پای معلم* من از قدوم تو بوی بهار می شنوم. حدیث رویش و آهنگ کار می شنوم. صدا، صدای لطیفی است، پنداری ز دور، شُرشُری از آبشار می شنوم. صدای گام تو بر سنگفرش راه کلاس ترنّمی است که از جویبار می شنوم. ز در در آیی و بی اختیار برخیزم که خیرمقدم ات از هر کنار می شنوم. به احترام تو برپا زده است مبصر جان سکوت را به...
-
شرح صبر علی
دوشنبه 12 اردیبهشت 1401 08:54
* شرح صبر علی* بیگانه جور و خویش جفا می کند عیان یارب! دلم گرفته ز کردار این و آن دُرّی گرانبهایم و این قوم بی تمیز کمتر ز سنگ خاره گرفتند این گران پامال حبّ جاه نمودند حقّ من حال آنکه من علیّ ام و الله ترجمان در کنج خانه گوشه نشینم نموده اند حال آنکه من ولیّ ام و مولای انس و جان از سوی من دو پیک نهانی روانه است: اشکی...
-
رستخیز
پنجشنبه 11 فروردین 1401 20:26
گل کرد یادت در سرم، آرام گل کرد تا جلوه ات بر گونه ی گلفام گل کرد در دشتها زیباترین گلگشت، آری هنگامه ای در فرودین هنگام گل کرد. در پیش رویم بوستانی از بنفشه در خاطرم اندیشه ی خیّام گل کرد: خاک کدامین ماهرو رویاست اینک؟ تصویر در تصویر، استفهام گل کرد. یا اینکه رؤیای که در خاک است اینجا؟ تاریخ در تاریخ، این اوهام گل...
-
نقد آرای دکتر عبدالکریم سروش
سهشنبه 3 اسفند 1400 19:46
نقد آرای دکتر عبدالکریم سروش نقد مدعای اول: شیعیان ایران غالی اند! آقای عبدالکریم سروش در یکی از سخنرانی های خود در نقد اعتقادات شیعه، اظهار نمودند که شیعیان ایران در رابطه با امامان خود جانب غلو را اختیار کرده و غالی اند. اول ببینیم غالی به چه معناست. غالی یعنی غلو کننده، گزافه گو تفاوت مبالغه، اغراق و غلو نزد ادبا،...
-
وقت ملاقات
پنجشنبه 28 بهمن 1400 12:06
* وقت ملاقات* سعی بسیار شد و واسطه ها تا پدرم از رئیس الوزرا وقت ملاقات گرفت. وقت کوتاهی؛ کوتاه تر از آنکه کسی بتواند سخنی گوید و حاجات گرفت. حاجب اش گفت که "ما خَطبُکُم؟"۱ آن را بنویس نکند کیش رخ اش شاه تو را مات گرفت. قلم اش گرچه روان بود و کلام اش موجَز شوق دیدار عنان را ز مراعات گرفت. به خیالی که ادب...
-
مصداق غَرور
پنجشنبه 28 بهمن 1400 12:04
"و لا تَغُرّنّکم الحَیوةُ الدّنیا و لا یَغُرنَّکم باللهِ الغَرور" (لقمان/۳۳) "مصداق غَرور" علم و سرمایه چو انباشته شد بذر گمراهی ما کاشته شد. رغم ناچیزی و نامعتبری تکیه بر دانش و بر داشته شد. ای دریغا که به مصداق غَرور عَلَم عِلم برافراشته شد. بیشتر خوردن و لذت بردن هدف زندگی انگاشته شد....
-
تکسوار فجر
پنجشنبه 14 بهمن 1400 22:45
این سروده که تقدیم می کنم، مربوط به اسفند سال ۱۳۶۴ است. در این سال بنده مجری برنامه و عضو هیأت داوران شب شعر سراسری در تآتر شهر تهران بودم. دیگر داوران، مرحوم استاد مشفق کاشانی و مرحوم استاد منوچهر ستوده بودند. هر دو این بزرگواران به عنوان چهره ی ماندگار انتخاب شده اند. در این برنامه در بین همه اشعار ارائه شده توسط...
-
مرغ های رسته
چهارشنبه 13 بهمن 1400 12:53
« مرغ های رسته» ای رستگان از قفس و آب و دانه ها! وی بگسلیده بند دل از آشیانه ها! پروازتان بلند که پرچین آسمان کوته عروج گاه شما بی نشانه ها آوازتان بلند که آنک سروده اید زیباتر از هَزار هِزاران ترانه ها ققنوس را به آتش حسرت گذاشتید عنقاست در قفای شما نازدانه ها عشق از سراچه ی دلتان شعله می کشد وه! این چه آتشی است که...
-
،قطار می گذرد
چهارشنبه 13 بهمن 1400 09:28
،قطا ر می گذرد» ز غافلان چه شتابان قطـــار می گذرد! چه غافـــلانه ز مَستـان بهــار می گذرد! چه روزگار مدام است گرم گل چیدن! چه زود فرصــت انجـــام کــار می گذرد! به سیل گل ننشسته، رسیـد تابستـــان نچیــده میوه، بُتــا! برگ و بـار می گذرد. چنین که می وزد از دشـت باد پاییـزی چراست چلچـــــله دیـوانه وار می گذرد؟ نشست...
-
غِنای عشق
دوشنبه 11 بهمن 1400 13:46
《غِنای عشق》 "اهل گردم دل دیوانه اگر بگذارد"۱ سهل باشد رخ جانانه اگر بگذارد از گداییّ در میکده دولت یابم سیره ی چیره ی شاهانه اگر بگذارد بی خود از خویش شوم، تازه غریقی در عشق عقل سوداگر فرزانه(!) اگر بگذارد. عشق با عقل در آمیزد و اعجاز کند سرکش کافر کاشانه اگر بگذارد عقل کوتاه نگر، وسوسه ی شیطان است عشق و عقل...
-
*«همای عشق»*
دوشنبه 11 بهمن 1400 13:45
این سروده را هم تقدیم می کنم به همه فرزانگان عاشق *«همای عشق»* ما زنده ایم زنده ی نشو و نمای عشق پر می کشیم تا به خدا با قوای عشق گر عاشقی کنیم و گر کاهلی بدان هستیم در قلمرو فرمانروای عشق عشق از کجاست؟ عقل و افق های دوردست بینی کجا و لایتناهی منای عشق؟ عقل از کجاست؟ نفخه ای از عاشق قدیم عقل است استوانه و سنگ بنای عشق...
-
جوهر گزینش
یکشنبه 3 بهمن 1400 08:26
*"جوهر گزینش"* روزی از روزهای تکراری می گذشتم ز طرف بازاری از بلندا نگاه می کردم غرق اندیشه و گرفتاری بعضی افسرده راه می رفتند -حالتی بین خواب و بیداری- خلق در خویش و راهشان در پیش هر کسی بود در پی کاری زان میان تازه مادری به میان داشت با نورسیده گفتاری سر فرو برده بود و می بوسید زاده را با لطیف رفتاری...
-
که منم
جمعه 1 بهمن 1400 16:44
*♡ که منم* حبّه دلبند می زند که منم۱ غنچه لبخند می زند که منم آب، در لوله های موئینه سر ز آوند می زند که منم نحل، با کند و کاو در گل ها شهد شازند می زند که منم آن طرف نخل، بر مناره ی داغ بهتر از قند می زند که منم لاله از چیست لابلای چمن طبلِ سوگند می زند که منم؟ سر خوش از کیست عندلیب قفس چهچه از بند می زند که منم؟...
-
«جوهر انتظار»
جمعه 1 بهمن 1400 09:44
این سروده را به واسطه ی غلبه فضای ریاضی بر آن، به استاد بی بدیل ریاضی ایران زمین، مرد مشی عاشقانه، جناب علی اکبر جعفری -که خدایش نگاهدار باد- تقدیم می کنم. سالها عاشقی را از ایشان آموختم و سخت وامدار معنویت، نظم و صفای ایشانم. «جوهر انتظار» ای، مهر "نقطه" ای ز "محیط" نشانی ات! وی مه...
-
« نذر قبول»
جمعه 1 بهمن 1400 09:43
« نذر قبول» چرخ چرخید و حضرت عمران یافت زو نوبت پیامبری آن بزرگی که آل عمران را آبرو داد و مجد و ناموری زوجه ای داشت اهل و با ایمان در خور بیت حکم و راهبری گفت -آنگه که حمل می فرمود: "خالقا! می کنی نگارگری نذر کردم که وقف دیر کنم آنچه در بطن دارم - ار پسری چشم دارم قبول فرمایی بهره مندم کنی ز باروری" لیک زاد...
-
ای عبای پیامبر
چهارشنبه 24 آذر 1400 08:34
ای عبای پیامبر ای عبای پیامبر! [ای صاحب عبای تاریخی!] پرچم بلندی برای فرزندان کشتی نوح برافراز ای عبای پیامبر! [ای صاحب کسای تاریخی!] تمام قبایل نجات یافته از آن طوفان را در زیر آن لوای برافراشته ات جمع کن و رنگ مرگ و غربت را از آنان کمی دور کن. این فرزندان همه در اینکه با آزمونی سخت مواجه شده اند و در این مواجهه شب...
-
داستان أَرِنی و لَن تَرانی
چهارشنبه 24 آذر 1400 08:34
داستان أَرِنی و لَن تَرانی آنگونه که از ظاهر آیات بر می آید زمانی که حضرت موسی - علی نبینا و آله و علیه السّلام- بنی اسرائیل را از دریا عبور داد و در مصر آن سوی دریا ساکن شدند، خداوند با موسی وعده ی میقات ۳۰ شبه گذاشت. موسی رهبری قوم را به برادرش هارون -که وزیر او در پیامبری بود- محول کرد و خود به میقات رفت. با توجه...
-
"چالش فلسفی"
چهارشنبه 24 آذر 1400 08:31
لیُنذِرَ مَن کانَ حیاً (یس/۷۰) گزاره ی اول: من حرکت می کنم، پس من هستم. گزاره ی دوم: من می اندیشم، پس من هستم. گزاره ی سوم: من مبارزه می کنم، پس من هستم. گزاره ی چهارم: من عشق می ورزم، پس من هستم. گزاره ی قرآنی: من از جایگاه خداوند می ترسم، پس من هستم. "چالش فلسفی" دارنده ی اختیار هستم پوینده و پای کار هستم...
-
صبح زیبا
چهارشنبه 24 آذر 1400 08:30
اللّهم عجّل لِوَلیک الفَرَج صبح زیبا دلبرا! ماه دل افــــــــروز تو دیدن دارد از زبان ات سخن عشق، شنیــــدن دارد. تلخی قصّه ی هجــــران تو گفتن دارد مزّه ی شهد وصـال تو چشیــــدن دارد. حبّـــذا! نرگس رخســار تو را بوئیــدن خرم آن سرو چمـــانی که چمیدن دارد. نزد ارباب بصــر، معرفت ات ملموس است لیک در محفـــــــل ما بحث...
-
"آینه"
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:10
به احترام استاد فریدون مشیری، تمام قامت می ایستم و "آینه" را در مقابل سروده زیبا و روان "گرگ" ایشان می گیرم. "آینه" هان مپندارید گرگی خیره سر هست پنهان در نهاد هر بشر "فطرت الله" است نقش جان ما پس خداجویی است در بنیان ما. در نهاد ماست پنهان "آینه" جلوه اش در آینه،...
-
"جشن الفبا"
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:10
"جشن الفبا" داستان از این قرار بود که: برای جشن الفبا در اواخر کلاس اول ابتدایی دخترم -طلیعه- مسولین مدرسه برای فردای آن روز از این کمترین شعر خواستند. ساعت ۱۰ شب بود که از سر کار برگشته بودم، خسته و نیازمند شام و استراحت. از دخترم به اصرار و از من به انکار. سمبه ی پر زور دختر غالب شد و لاجرم این سروده در...
-
«بند گیلاس»
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:09
«بند گیلاس» شاعری می گفت می کردم نگاه شاخه ی پر بار گیلاس سیاه به! چه زیبا بود، حقّا دیدنی لذّت دیدن فزون از خوردنی امر "فَلیَنظُر"۱ فرا رفت از حلال هان نظر کن جلوه را بین و جمال چشم دل با چشم سر همراه شد. جانم از بُرهانکی آگاه شد. بند گیلاس است خود "بُرهان رب"۲ بنده ی دور از خدا، دور از طرب میوه...