سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

رمزگشایی از یک واو در قرآن کریم

*رمزگشایی از یک واو در قرآن کریم:*


در آیه ۴۶ سوره آل عمران در رابطه با عیسی مسیح (ع) داریم:


«وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ» (آل عمران/٤٦)

و با مردم در گاهواره و در کهنسالی سخن می گوید و از صالحان می باشد.


و در آیه ۱۱۰ سوره مائده داریم:


«إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ٱذۡکُرۡ نِعۡمَتِی عَلَیۡکَ وَعَلَىٰ وَٰلِدَتِکَ إِذۡ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ تُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗاۖ » (مائده/۱۱۰)


آنگاه که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! از نعمتی که به تو و مادرت عطا کردم یاد کن، آنگاه که تو را با فرشته مقدس وحی تأیید کردم، از اینرو در گاهواره و در کهنسالی -بطور غیر منتظره- با مردم سخن می گویی.


*بحث ما روی واو عطف بین مهد و کهلاً است.*

اگر این واو وجود نداشت، کهلاً نقش حال را برای یکلم یا تکلم بازی می کرد. و معنای «تکلم الناس فی المهد کهلاً» می شد: در گهواره بسان مرد کهنسال سخن می گویی.

وجود این واو مابین مهد و کهلاً، یعنی عیسی در دو زمان متفاوت با مردم سخنان بسیار مهم خواهد گفت. یکبار در گهواره، آنگاه که مادر را از اتهام عمل ناشایست مبرا نمود و یکبار دیگر در کهنسالی سخنان بسیار مهمی با مردم خواهد گفت.


 «فاتت بها قومها تَحملِهُ قالوا یا مریمُ! لقد جئتِ شیئاً فریّاً۲۷ یا اختَ هارون! ما کان ابوکِ امرءَ سَوءٍ و ما کانتْ امُّکِ بغیّاّ ۲۸ فاشارت الیه، قالوا کیف نُکلّمُ من کانَ فی المهدِ صبیّاً؟! ۲۹ قال انّی عبدُالله، آتانیَ الکتابَ و جعلنی نبیّاً ۳۰ و جعلنی مبارکاً اینما کنت و اوصانی بالصلوةِ و الزکوةِ ما دمْتُ حیّاً ۳۱ و برّاً بوالدتی، و لم یجعلنی جباراً شقیّاً ۳۲ وَٱلسَّلَٰامُ عَلَیَّ یَوۡمَ وُلِدتُّ وَیَوۡمَ أَمُوتُ وَیَوۡمَ أُبۡعَثُ حَیّٗاً ٣٣» (مریم/۳۳-۲۷)

قوم اش به سوی او (مریم) رفتند تا او را به میان خود ببرند، در آن حال گفتند، ای مریم! تو کار ناشایستی مرتکب شدی، ای خواهر هارون! نه پدرت مردی بدکار بود و نه مادرت سرکش بود، مریم به فرزند در گاهواره اشاره کرد، (یعنی پاسخ شما را او خواهد داد.) قوم به استهزا گفتند که چگونه یک طفل در گهواره با ما سخن خواهد گفت؟!

در این حال طفل به سخن آمد و با فصاحت و بلاغت تمام گفت: همانا من بنده خدا هستم. خداوند به من کتاب آسمانی داده است و مرا پیامبر قرار داد. و مرا هر جا که باشم، مایه ی خیر و برکت قرار داد و مرا به نماز گزاردن و زکات دادن سفارش کرد. و اینکه به مادرم نیکی کنم و مرا ستمگر بدبخت قرار نداد. و سلام بر من؛ روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که دیگربار زنده برانگیخته مى شوم.


نکته مهم در دو آیه مورد اشاره، این است که یُکلّمُ و تُکلّم هر دو فعل مضارع است. سخن می گوید و سخن می گویی؛ که از آینده خبر می دهد.

نکته مهم بعدی اینست که عیسی مسیح وقتی از بین مردم غایب شد، کمتر از ۳۵ داشت و این سن کهولت نیست.

 پس عیسی (ع) باید زمان دیگری در سن کهولت به این جهان رجعت کند و پیام بسیار مهمی را به بشریت و بویژه به مسیحیان برساند، سخنانی که مانند سخنانش در گهواره همه را به حیرت وادارد و پرده از روی حقیقت بگشاید.


از مجموع دلایل فوق نتیجه می گیریم که:

۱- رجعت، یعنی بازگشت مجدد 

بعضی از پاکان و بعضی از جنایتکاران به این جهان امری مسلم است و البته از آیات دیگر هم این حقیقت قابل استفاده است.

۲- عیسی مسیح پس از ظهور منجی بشریت مهدی موعود (ع)، رجعت خواهند کرد در حالی که در کهنسالی هستند و نماز را به مهدی اقتدا خواهند کرد و به ولایت ایشان شهادت خواهند داد. سخنانی که دنیا را دگرگون خواهد کرد و خیل عظیم مسیحیان را به اسلام ناب محمدی وارد خواهد نمود.


این نکته بسیار مهم از نگاه مترجمان و مفسران گرامی مغفول مانده است.


این تفسیر در اثنای مباحثات تفسیری گروهی مجازی با عنوان «تعمق در قرآن و حدیث» که با حضور صاحبنظرانی چند و سایر اعضا جریان داشت، توسط اینجانب ارائه گردید و همه را به شگفتی و تحسین واداشت.


محمّدعلی مشایخی (نافذ)