سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

نقدد آرای عبدالعلی بازرگان در مورد امر به معروف و نهی از منکر

نقدد آرای عبدالعلی بازرگان در مورد امر به معروف و نهی از منکر

)جناب عبدالعلی بازرگان فرزند مرحوم مهندس مهدی بازرگان می باشند.( 

 * نقد مدعای اول: مضمون سخن ایشان در معنی معروف و منکر این است که معروف آن است 

که عرف جامعه آن را به نیکی بشناسد و منکر آن است که عرف جامعه آن را بد بداند.* 

قبل از چیز بگوییم که امر به معروف و نهی از منکر واجب و از فروع دین است. 

 سؤال : آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب عینی است یا کفایی؟

یعنی آیا بر همه واجب است یا اگر کسانی انجام دهند از گردن دیگران ساقط است؟ 

این مطلب بین مفسران، مختلف ارزیابی شده است. بعضی آن را عینی و بعضی کفایی دانسته اند . 

بر طبق آیات زیر امر به معروف و نهی از منکر بر همه مومنان واجب است:

۱- »کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ ...« )آل

عمران /۱۱۰( 

شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده اید: به کار پسندیده فرمان مى دهید، و از کار ناپسند باز مى دارید. 

۲- » یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنکَرِ...« )لقمان/۱۷( 

پسرک دلبندم! نماز را بر پا دار و به کار پسندیده امر کن و از کار ناپسند نهی کن . 

۳- » الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ 

الْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ...« )اعراف/ ۱۵۷( 

همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده -که ]نام [ او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مى یابند- پیروى مى 

کنند؛ ]همان پیامبرى که [ آنان را به کار پسندیده فرمان مى دهد، و از کار ناپسند باز مىدارد- » الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ 

ۗ وَ لِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ« )حج /۴۱( 

نَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ 

همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده وامى دارند 

و از کارهاى ناپسند باز مى دارند، و فرجام همه کارها از آن خداست.

 امر به معروف و نهی از منکر تخصصی 

آیاتی داریم که نشان می دهد که باید کسانی و تشکیالتی به صورت حرفه ای و تخصصی هم وجود داشته باشد که به امر 

به معروف و نهی از منکر اقدام کنند. مثل: 

۱- »وَ لْتَکُن مِِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ 

ۗلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ« )آل عمران/۱۰۴( 

ۗ وَ أُوَ 

 

و باید از میان شما، گروهى، ]مردم را[ به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از کار ناپسند نهی کنند . 

ۗ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن کُلِِّ فِرْقَةٍ مِِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِِّیَتَفَقَّهُوا 

۲- »وَ مَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُوا کَافَّةً 

فِی الدِِّینِ وَ لِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ« )توبه /۱۲۲(

و شایسته نیست مومنان همگى ]براى جهاد[ کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه اى از آنان، دسته اى کوچ نمى کنند تا ] دسته 

اى بمانند و[ در دین آگاهى پیدا کنند و قوم خود را -وقتى به سوى آنان بازگشتند بیم دهند - باشد که آنان ]از کیفر الهى 

[بترسند؟

ۗ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی...« )یوسف /۱۰۸( 

ۗ عَلَى 

۳-»قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ 

بگو: "این است راه من، که من و هر کس ) پیروى ام( کرد با دانشو بینایى به سوى خدا دعوت مىکنیمی معروف در قرآن 

در قرآن کریم دو نوع معروف داریم: 

۱- معروفی که شرع به آن حکم می کند و امر با آن واجب و یا مستحب است.

۲- معروفی که با شرع منافاتی نداشته باشد و بین مردم متداول و متعارف باشد و امر به آن جایز است. 

در » اقم الصلوة« معروف از نوع اول است و در »و لَهُنَّ مثلُ الِّذی عَلیهِنَّ بِالمعروف«، معروف از 

نوع دوم و در آیه زیر کلمه ی عرف، هر دو نوع معروف را پوشش می دهد: 

»خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ« )اعراف/۱۹۹( 

گذشت پیشه کن، و به ]کار[ پسندیده فرمان ده، و از نادانان رخ برتاب . 

 معنی منکر در قرآن 

ولی معنی منکر در قرآن کریم تنها تمام آن چیزهایی است که انجام یا ترک آن از نگاه شرع گناه است و منکر عرفی در 

این مقوله جایگاهی ندارد. 

عالمه طباطبایی در المیزان آورده است: »المعروف هو الذی یعرفه الناس بالذوق المکتسب من نوع الحیاة االجتماعیة 

المتداوله بینهم« 

معروف آن چیزی است که ذوق عمومی مردم به لحاظ زندگی اجتماعی به عنوان خوبی شناخته شده و بین مردم متداول 

است.

این تعریف دو ایراد دارد : یکی اینکه معروف نوع اول را پوشش نمی دهد و دوم اینکه معروف اجتماعی تنها در صورتی که با 

شرع منافاتی نداشته باشد، مورد قبول قرآن کریم است. 

 ایراد تعریف معروف و منکر در نگاه بازرگان ی معروف در قرآن 

در قرآن کریم دو نوع معروف داریم: 

۱- معروفی که شرع به آن حکم می کند و امر با آن واجب و یا مستحب است.

۲- معروفی که با شرع منافاتی نداشته باشد و بین مردم متداول و متعارف باشد و امر به آن جایز است. 

در » اقم الصلوة« معروف از نوع اول است و در »و لَهُنَّ مثلُ الِّذی عَلیهِنَّ بِالمعروف«، معروف از 

نوع دوم و در آیه زیر کلمه ی عرف، هر دو نوع معروف را پوشش می دهد: 

»خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ« )اعراف/۱۹۹( 

گذشت پیشه کن، و به ]کار[ پسندیده فرمان ده، و از نادانان رخ برتاب . 

 معنی منکر در قرآن 

ولی معنی منکر در قرآن کریم تنها تمام آن چیزهایی است که انجام یا ترک آن از نگاه شرع گناه است و منکر عرفی در 

این مقوله جایگاهی ندارد. 

عالمه طباطبایی در المیزان آورده است: »المعروف هو الذی یعرفه الناس بالذوق المکتسب من نوع الحیاة االجتماعیة 

المتداوله بینهم« 

معروف آن چیزی است که ذوق عمومی مردم به لحاظ زندگی اجتماعی به عنوان خوبی شناخته شده و بین مردم متداول 

است.

این تعریف دو ایراد دارد : یکی اینکه معروف نوع اول را پوشش نمی دهد و دوم اینکه معروف اجتماعی تنها در صورتی که با 

شرع منافاتی نداشته باشد، مورد قبول قرآن کریم است. 

 ایراد تعریف معروف و منکر در نگاه بازرگان ر یک جامعه بت پرست، به عنوان نمونه، معروف عبارت است از سجده در مقابل بت و منکر عبارت است از شکستن بت. 

در این نگاه تکلیف حضرت ابراهیم چه بوده است؟ البد باید امر به بت پرستی می کرده است و اینکه همه بت های قوم را 

شکست، کار منکری انجام داده است! این چه تعریف باطلی است از معروف و منکر! 

 چرا به جای امر بمعروف، نفرمود امر بمشروع؟ 

اوال در اشاره به دو نوع معروف به همین مطلب اشاره شد در ضمن عرض شد که در آیه »و أمر بالعرف« هر دو نوع معروف 

مورد نظر است. همچنین در مواردی که حقوق کسی بر اساس عرف باید محاسبه شود آن هم خود معروف است. مثل 

»آتوهن اجورهن بالمعروف « 

از سویی آیاتی داریم که تفسیر معروف و منکر را بیان نموده است.آری،در قرآن بعضی آیات مفسر بعضی دیگر است. برای 

حفظ اختصار از آوردن آیات تفسیر کننده معروف و منکر چشم پوشی می کنم . 

 * نقد مدعای دوم: منکر فقط در رابطه مردم با مردم است و رابطه مردم با خدا در دایره نهی از 

منکر نیست. رابطه مردم با خدا به کسی چه؟! 

در بین سخنان جناب بازرگان به خطابه امام حسین) ع( در مورد انگیزه قیام اشان اشاره نمودند که حضرتشان فرمودند : 

»إِنِّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و ال بَطِراً و ال مُفْسِداً و ال ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إالصالحِ 

فی أُمَّةِ جَدِّی، أُ ُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدِّی و 

أبی« 

شک نیست که بزرگترین منکَر، حاکمیت طاغوت یزید است به جای حاکمیت ولی خدا. در این رابطه جناب بازرگان درست 

فرموده اند اما از سویی فهمیده می شود که: 

۱- حاکمیت از آن خداست و بزرگترین معروف، حاکمیت ولی خداست.

۲- آخرین مرحله نهی از منکر، مبارزه مسلحانه با طاغوت  دین از سیاست جدا نیست و هر کس این تلقی را از دین داشته باشد، از دین هیچ نفهمیده است.

در بین سخنان امام حسین )ع ( در تبیین انگیزه قیامشان داریم: 

»اَللِّهم إنکَ تَعْلَمُ انَّه لَم یکُنْ ما کانَ مِنِّا مُنافَسةً فی سلطانِ وَ ال التِماسَ شَیء مِنْ 

فُضُولِ الحطامِ و لکِنْ لِنَرُدَّ المَعالِمَ مِنْ دینِکَ و نُظهِرَ إالصالحَ فی بِالدِکَ، فَیأمَنُ 

المَظلومونَ مِنْ عِبادِکَ وَ تُقامُ المُعَطَّلَة مِن حدودِکَ«

این »تقام المعطلة من حدودک « یعنی: تا تمام حدود شرعی معطل مانده ات اقامه شوند، به همه چیز اشاره دارد و هر گناه 

دیگر را پوشش می دهد و مدعیات جناب بازرگان را نقض می کند. 

در ضمن اگر امر به معروف و نهی از منکر فقط در رابطه با رابطه مردم با مردم است و کاری به رابطه مردم با خدا ندارد، در 

آن صورت مبارزه حضرت ابراهیم با بت پرستی هم زیر سؤال می رود . همه پیامبران مبعوث شده اند که مردم را از بندگی 

طواغیت آزاد به بندگی از خداوند رهنمون شوند. 

اصالً شعار اولیه ی رسول خاتم چه بوده است؟ »قولوا ال اله اال اهلل تفلحوا« این امر به معروف، در خصوص 

رابطه بندگان با خداوند نیست؟ 

و اما در خصوص نقد ایشان از جمهوری اسالمی ایران، باید عرض کنم در ایران بیشتر از هر کشوری از حاکمان انتقاد می 

شود. حتی یک دانشجو در محضر رهبری معظم انقالب به راحتی از همه مقامات و حتی از رهبری انتقاد می کند . کجا نهی 

از منکر در رابطه با حاکمان مسخ شده است؟!

* نقد مدعای سوم : بعضی از احکام مثل حکم مرتد، من درآوردی فقهاست.

مستقل از پاسخ به این ادعا، به صراحت اعالم می کنم که اخذ تفسیر قرآن از جناب عبدالعلی بازرگان کار ناصوابی است. 

چرا که با بعضی از دیدگاه های ناصواب، مآالً شنونده را به گمراهی می کشاند. چرا این را می گویم؟ من اهل تعصب بیجا 

نیستم اما بازرگان بر رویه ی ناصواب خلیفه دوم است که می گفت: »حسبُنا کتابَ اهلل« 

این حدیث از احادیثی است که شیعه و سنی بدون هیچ تردیدی بطور متواتر نقل کرده اند که: ی تارک فیکم الثقلین؛ کتاب اهلل و عترتی اهل بیتی انهما لن یفترقا حتِّ ی یَردا 

علیَّ الحوض« 

یعنی توجه به کتاب بدون روایت رسول و اهل بیت سر از گمراهی در می آورد. 

جناب بازرگان اکیداً به حدیث بی اعتقاد است. اینکه در این کلیپ به سخنان امام حسین)ع( و سخنان امام علی) ع( اشاره ای 

داشتند، از تناقضات در دیدگاه های ایشان است. 

ایشان فکر می کنند جزئیات همه چیز را هم باید از قرآن اخذ کرد. اگر در قرآن نبود پس اگر فقها چیزی گفتند من درآوردی 

است! 

من سؤال می کنم کجای قرآن کریم در مورد تعداد رکعات و محتویات نماز سخن رفته است؟ این که در قرآن داریم: 

»اطیعوا اهلل و اطیعوا الرسول« یا »ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه 

فانتهوا« ناظر به این است که سیره و سنت رسول منبع مهمی است که در کنار قرآن کریم باید باشد . 

با همین دیدگاه های تنگ و عجوالنه است که این تیپ آدم ها به جدایی دین از سیاست می رسند و حاکمیت سیاسی 

رسول خدا و امام علی )ع( و حضرت سلیمان)ع( را که مثل روز روشن است را هم انکار می کنند. هر چند جناب عبدالعلی 

بازرگان از محترم ترین منتقدان است ولی از ایشان خواهش می کنم حیثیت مانده پدر را پامال نکنند. 

محمّدعلی مشایخی)نافذ(