سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

«بند گیلاس»

«بند گیلاس»

شاعری می گفت می کردم نگاه
شاخه ی پر بار گیلاس سیاه

به! چه زیبا بود، حقّا دیدنی
لذّت دیدن فزون از خوردنی

امر "فَلیَنظُر"۱ فرا رفت از حلال
هان نظر کن جلوه را بین و جمال

چشم دل با چشم سر همراه شد.
جانم از بُرهانکی  آگاه شد.

بند گیلاس است خود "بُرهان رب"۲
بنده ی دور از خدا،  دور از طرب

میوه تا بند است با بندش به بُن
از نشاط و زندگی دارد سُخُن

تابش خورشید تا بر شاخه است
مایه ی رشد و کمال میوه است

آب و باد و خاک همسویند و خَش
جملگی در خدمتش پرگار وَش

تا جدا شد نور می پوساندش
خاک پاک باغ می پوکاندش

تا جدا شد، آب می گنداندش
باد روح افزای، می خشکاندش

بندِ گیلاسِ خلایق بندگی است
بندگی کن، بندگی بالندگی است

راکب پابند دور است از رَکَب
خوشه ی بر شاخ دور است از خَشَب

هستی ما هست از فیض مدام
گر نبخشد فیض آنی؛ والسّلام

نور بخشی تا خدا را بنده ای
"نافذا"!  تا بنده ای، تابنده ای

محمد علی مشایخی(نافذ) - آذر ماه ۱۳۹۸

۱- فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ (عبس/۲۴)

۲-وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ (یوسف/۲۴)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد