-
پاسخ به احمدی نژاد
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:08
پاسخ به احمدی نژاد در یکی از خطبه های نماز جمعه ی تهران، خطیب محترم با توجه به آنچه از مفاد آیاتی از کلام الله مجید می دانستند، اظهار داشتند که اگر بارندگی کم است به خاطر گناهان بندگان است، این سخنان دستمایه ی نقد نه به شکل مؤدبانه که توأم با تمسخر و گستاخی توسط محمود احمدی نژاد قرار گرفت و دامنه ی این جسارت را تا به...
-
"در ولای مولی"
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:07
"در ولای مولی" عشق مولی علی چو آب زُلال می تراود ز چشمه های کمال از علی «بالعشیِّ و الاِبکار دم زنم «بالغُدوِّ و الآصال» مهر او بر دلم دمیده چو مهر سینه از عشق اوست مالامال در سراپرده ی خیالم نیست جز ولای وی و محمّد و آل در عبادت علی است اشک سَحاب در صَلابت علی است رشک جِبال شب ز خوف خدا تنش لرزان روز، شیر...
-
"غنچه ی نشکفته"
چهارشنبه 10 آذر 1400 11:05
"غنچه ی نشکفته" در غَفلت از ثنای گلی بودم کز عطر او دو دایره مشحون است. زان غنچه ای که تاب نیاوردند تا بشکفد، حکایت مکنون است. بر شاخه ای لطیف که بشکستند پهلوی او گواه شبیخون است. دانم که صرفه ای نبرند اینان این کوثر ولایت زیتون۱ است. صرّافنا! لِمَ سُمیَت زهرا؟ ضرب الوحیده ای که همایون است.۲ می دانم آنکه...
-
خبرنگار (!)
یکشنبه 30 آبان 1400 10:12
«انا عرضنا الامانةَ عَلیَ السّمواتِ و الارضِ و الجِبالِ، فابَینَ ان یَحملنَها و اشفَقنَ منها و حَمَلهَا الانسانُ انّهُ کانَ ظَلوماً جَهولا» (احزاب/۷۲) «خبرنگار (!)» «نامداری» برغم شهرت و نام در فراسوی مرز، کاری کرد. لحظه ای تا نبود «آزاده» نابکاری از او شکاری کرد. برملا کرد و آبرویش برد روی امواج، خر سواری کرد. شیشه ی...
-
« بُرهان رب »
دوشنبه 24 آبان 1400 18:53
در سوره یوسف داریم: «وَ لقَد هَمّت بِهِ وَ هَمَّ بها لو لا اَن رَآی بّرهان رَبّه، کَذالکَ لِنَصرِفَ عَنهُ السُّوءَ وَ الفَحشاء، اِنّه مِن عِبادِنا المُخلَصین» و به واقع[آن زن] آهنگ وى کرد، و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود، آهنگ او مىکرد. چنین [کردیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم، چرا که او از...
-
خُلق رسولُ الله ص
دوشنبه 24 آبان 1400 18:07
خُلق رسولُ الله خَلق، از خُلق رسول الله، لَذّت می برد عالَمی زان سیرت دلخواه، لذّت می برد. گرچه تشبیه اش به هر زیبا قیاسی نارواست ماه گاه از فحوی افواه، لذّت می برد. هر کمالی را که می جویید مردم! اُسوه اوست اُسوه گی هم زین تجلّیگاه، لذّت می برد. غار و تنهایی چندین سال را کس تاب نیست لیک «احمد» زان غم جانکاه، لذّت می...