سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

« نذر قبول»

« نذر قبول»

چرخ چرخید و حضرت عمران
یافت زو نوبت پیامبری

آن بزرگی که آل عمران را
آبرو داد و مجد و ناموری

زوجه ای داشت اهل و با ایمان
در خور بیت حکم و راهبری

گفت -آنگه که حمل می فرمود:
"خالقا! می کنی نگارگری

نذر کردم که وقف دیر کنم
آنچه در بطن دارم - ار پسری

چشم دارم قبول فرمایی
بهره مندم کنی ز باروری"

لیک زاد از قضای رحمانی:
دختری؟ نه، ستاره ی سحری!

حَمَلت اُمةً  علی وَهنٍ
وَضَعَت کانَ کَوکَبٌ دُرّی

طَلَعَ البَدرُ لَیلةَ الاُولی
کُشِفَت لؤلؤاً کَعِقدِ ثَری

مریم اش نام کرد و با حسرت
گفت یارب! تو نیک باخبری

نه پسر زاده ام که در خدمت
گوی سبقت برد ز کارگری

نه پسر زاده ام که تخت آرد
چشم بر هم زدن به باختری

دختر از عهده بر نمی آید
خدمت ات در کمال بهره وری

«بقبولٍ حسن» پذیرا شد
مریم اش را، خدای دادگری

برگزیدش به اُسوگیّ زنان
مام پیغمبری فرابشری

خدمتش باد خدمت جانها
جان خدمت، ورای خشک و تری

ما به اخلاص بندگان داریم
نظری آنسوی حسابگری!

«نافذ»! اخلاص پیشه کن که تو را
بپذیرد به رغم بی هنری

محمّد علی مشایخی (نافذ)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد