* شرح صبر علی*
بیگانه جور و خویش جفا می کند عیان
یارب! دلم گرفته ز کردار این و آن
دُرّی گرانبهایم و این قوم بی تمیز
کمتر ز سنگ خاره گرفتند این گران
پامال حبّ جاه نمودند حقّ من
حال آنکه من علیّ ام و الله ترجمان
در کنج خانه گوشه نشینم نموده اند
حال آنکه من ولیّ ام و مولای انس و جان
از سوی من دو پیک نهانی روانه است:
اشکی به قعر چاهی و آهی به آسمان
ای چاه! راه آه و صبوری گرفته ام
وی دامن نخیل! شمایید محرمان:
صبری ولی چه صبری؟ غم گشته قوت و نان
صبری ولی چه صبری؟ آتش مرا به جان
صبری ولی چه صبری؟ در حلق استخوان
صبری ولی چه صبری؟ خارم به دیدگان
محمّد علی مشایخی (نافذ)
۱- «فصَبرتُ و فِی العَین قَذیً و فِی الحَلق شَجَیً○ اری تُراثی نهباً» (خطبه ۳ نهج البلاغه)