سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

تکسوار فجر

این سروده که تقدیم می کنم، مربوط به اسفند  سال ۱۳۶۴ است. در این سال بنده مجری برنامه و عضو هیأت داوران شب شعر سراسری در تآتر شهر تهران بودم.

دیگر داوران، مرحوم استاد مشفق کاشانی و مرحوم استاد منوچهر ستوده بودند. هر دو این بزرگواران به عنوان چهره ی ماندگار انتخاب شده اند.

در این برنامه در بین همه اشعار ارائه شده توسط هیأت داوران، این سروده ی بنده به عنوان برترین سروده انتخاب شد. چون خودم جزو هیأت داوران بودم طبیعتاً رای ندادم.

این برنامه زیر نظر آیة الله موحدی کرمانی و با حضور ایشان برگزار شد‌.


*تکسوار فجر*

توصیفی نارسا از ابرمرد دوران حضرت امام خمینی (ره)، به مناسبت دهه فجر


فجر است و مهر، پرتو زرفام می زند

از پشت میغ، تیغ به اظلام می زند.


این سوی ابرهای سیه دشت شب زده

اِعلام انتظار به اَعلام می زند.


بنشسته بر براق سخن تکسوار پیر

در آسمانِ خاطره ها گام می زند.


با چشم معرفت همه جا یار دیده است

اما سخن ز دیده ی ناکام می زند!


با گوش جان شنیده چو تسبیح کائنات

گویی که حرف از سر الهام می زند.


بر بام عقل و قله ی اندیشه، آن سترگ

دست خرد به سینه ی اوهام می زند.


بر بوم عشق، نقش نگارین کشیده است

رنگ خدا به پرده ی افهام می زند.


تسخیر قلبها به محبت همی کند

وانگاه دم ز مکتب و اسلام می زند.


همچون نسیم صبح، دل انگیز و جانفزاست

گفتار او که با دل آرام می زند.


همچون خروش بحر و یا رعد سهمگین

فریاد او که بر سر حکّام می زند.


کی ترک می پرستی و خَمّار کرده است؟

رندانه از چهارده خم جام می زند!


"نافذ" از آن یگانه ی دوران، به یادگار

نقشی است بر جریده ی ایام می زند.


محمّد علی مشایخی( نافذ)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد