سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی
سروده های   "نافذ"

سروده های "نافذ"

فرهنگی - علمی

که منم

*♡ که منم*


حبّه دلبند می زند که منم۱

غنچه لبخند می زند که منم


آب، در لوله های موئینه

سر ز آوند می زند که منم


نحل، با کند و کاو در گل ها

شهد شازند می زند که منم


آن طرف نخل، بر مناره ی داغ

بهتر از قند می زند که منم


لاله از چیست لابلای چمن

طبلِ سوگند می زند که منم؟


سر خوش از کیست عندلیب قفس

چهچه از بند می زند که منم؟


زارع از معرفت تهی است اگر

لاف، هر چند می زند که منم


حارث دانه نیست رویانش

کیست گُلخند می زند که منم؟۲


تیغ در کف گرفته ابراهیم

قید فرزند می زند که منم:


یا همه بنده اند و بر فرمان

یا که او بند می زند که منم.


آنچه اظهار می شود همه اوست.

اوست ترفند می زند که منم!


محمّد علی مشایخی (نافذ)


۱- دانه جوانه می زند و اظهار وجود می کند.

۲- "افرایتم ما تحرثون؟ ء انتم تزرعونه ام نحن الزارعون؟" (واقعه/ ۶۳ و ۶۴)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد